توافق هستهاي ايران با 6 قدرت جهاني درحالي مراحل پاياني پيش از اجرايي شدن را طي ميكند كه بسياري از ناظران بينالمللي از اين توافق تاريخي بهعنوان نقطه عطفي در تعاملات سياسي-اقتصادي تهران و غرب ياد ميكنند.
توافقي كه براي هر دو طرف برد-برد بهنظر ميرسد اما مخالفان و منتقداني هم دارد. از مقامات رژيم صهيونيستي كه بيشك فصل جديد مناسبات ايران و جامعه بينالملل را در تناقض با سناريوي شوم منزوي كردن ايران ميبينند تا جمهوريخواهان تندروي وابستهاي كه دلارهاي برخي كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس و البته لابي اسرائيل، چشم آنها را به واقعيت منطقه و الزامات سياسي-امنيتي آن بسته است.به ادامه مطلب توجه فرماييد:
آنچه در پي ميآيد گفتوگوي اختصاصي «ايران» با «ريچارد مورفي» سفير سابق ايالات متحده امريكا در عربستان سعودي، سوريه و موريتاني است. مورفي كه بين سالهاي 1983تا 1989 دستيار وزير خارجه امريكا در امور آسياي نزديك و جنوب آسيا بوده است از توافق اخير هستهاي به عنوان «كليد» مشاركت و همكاريهاي چند جانبه ايران و جامعه بينالمللي در خاورميانه نام برده و ابراز اميدواري ميكند هر دو طرف با هدف حل و فصل مناقشات جدي منطقهاي با يكديگر همكاري كنند.
طي يك سال اخير نشانههايي از تمايل ايالات متحده امريكا براي بيرون كشيدن پاي خود از مناقشات خاورميانه وتمركز بيشتر روي مناطقي ديگر از آسيا به چشم ميخورد؛ آيا اين بدان معني است كه واشنگتن از خاورميانه و سالها مناقشه و درگيري خسته شده است؟
اين تلقي كه امريكا قصد دارد بهطور كامل خاورميانه را ترك كند، بهنظرم چندان دقيق نيست. امريكا هنوز كارهاي نيمه كاره فراواني در خاورميانه دارد كه در قبال آنها مسئول است. اما ترديدي نيست همين نشانهها و برخي جهتگيري هايي كه شما به آن اشاره ميكنيد ميتواند در سياستگذاريهاي بلند مدت دستگاه ديپلماسي ايالات متحده تأثيرگذار باشد. اما اينكه امريكا بخواهد پاي خود را بهطور كامل از منطقه بيرون بكشد بسيار بعيد است. در واقع شرايط و متحدان واشنگتن در خاورميانه اجازه چنين تصميمي را نخواهند داد حتي اگر شخص اوباما و يا رئيس جمهوري آينده مايل به اين كار باشد.
امريكا با اين واقعيت (افزايش نفوذ و قدرت ايران و تبديل شدن به بازيگر اول منطقه اي) كنار ميآيد؟
بهنظرم اين پذيرش تا حدود بسيار زيادي بستگي به خود ايران و رويكردي دارد كه در تهران اتخاذ ميشود. سوابق ديپلماتيك من در خاورميانه اين واقعيت را كه ايران از تمامي ظرفيتها براي تبديل شدن به قدرت نخست منطقه برخوردار است، تأييد ميكند. اما آيا خود ايران مايل به ايفاي چنين نقشي هست؟
پرسش آن است كه همه منتظريم ببينيم آيا ايران تمايل دارد به دورهاي از سالهاي نه چندان دور خود باز گردد يا خير؟ دورهاي كه ايران به شكلي فعالانه با هدف تنش زدايي در منطقه در پي بازيابي جايگاه واقعي خود در خاورميانه بود.
روندي كه به همكاري ايران و نيروهاي ائتلاف براي سرنگوني طالبان در افغانستان انجاميد و همه ميدانيم تهران بيش از هر طرف ديگري در اين مناقشه و بعدها سرنگوني صدام در عراق سود برد. حتي بيش از امريكا. آيا ايران تمايل دارد به آن دوران باز گردد؟ آيا ايران ميخواهد جايگاه خود را در منطقه بيش از پيش تثبيت كند؟ به عقيده من پاسخ اين پرسشها را بايد در تهران جستوجو كرد.
البته رويكرد مثبتي كه شما به آن اشاره ميكنيد با سياست غلط دولت وقت امريكا (قرار دادن ايران در فهرست كشورهاي عضو محور شرارت) پاسخ داده شد و طبعاً بازخوردهاي منفي بسياري را در ايران شكل داد.
حق با شماست، متأسفانه دولت جمهوريخواه امريكا در آن زمان به اين رويكرد ايران واكنش مناسبي نشان نداد اما شرايط در حال حاضر تغيير كرده است. در امريكا دولتي بر سر كار است كه در مسير توافق هستهاي از مشاركت سازنده و فعالانه ايران در حل و فصل مناقشات منطقهاي استقبال ميكند. به عقيده من اين توافق هستهاي بهترين فرصت براي ايران و غرب بويژه واشنگتن براي بازگشت به آن دوران است.
تأثير تحولات منطقه خاورميانه در انتخابات آتي رياست جمهوري ايالات متحده چگونه است. توافق هستهاي با ايران، بحران يمن، سوريه، داعش و... چه تأثيري در سرنوشت اين انتخابات خواهد داشت؟
اگر شما هم اندكي درباره مبارزات انتخاباتي و هياهوي تبليغاتي پيش از انتخابات رياست جمهوري در امريكا دچار سردرگمي شويد براي من قابل درك است چون اين اتفاقي است كه براي بسياري از رأي دهندگان امريكايي و حتي كارشناسان سياسي ميافتد. مناظرههاي تند و تيز و تبليغات گسترده حتماً گيج كننده خواهد بود اما واقعيت اين است كه به عقيده من سياست خارجي در اين دوره از انتخابات و تعيين سرنوشت آن، نقش اساسي را ايفا نخواهد كرد.
انتخابات اين دوره بيشتر حول مسائل داخلي از جمله، اقتصاد، سياستهاي مربوط به مهاجرت، بهداشت و درمان و امور خدماتي بيش از هر عامل ديگري ميتواند تعيين كننده باشد. رقباي جمهوري خواه اوباما انتقادهاي تندي را به سياست خارجي دولت فعلي مطرح ميكنند. از ايجاد رابطه با كوبا گرفته تا توافق هستهاي با ايران، اما اينها بيشتر بحثهاي كلان است و بيشك براي افكار عمومي امريكا چندان مهم نيست.